سیگار تو…
فندکت را به من نزدیک می کنی و آتشم می زنی!
مرا که به لبهایت نزدیک می کنی، تمام سعی ام را می کنم که بهترین سیگارت باشم!
یک پک بیشتر نمی کشی…
و من حیران می مانم که چرا تا آخر نمی کشی؟!
یا حکایت آن چه این روزها، در این پشت میگذرد...
فندکت را به من نزدیک می کنی و آتشم می زنی!
مرا که به لبهایت نزدیک می کنی، تمام سعی ام را می کنم که بهترین سیگارت باشم!
یک پک بیشتر نمی کشی…
و من حیران می مانم که چرا تا آخر نمی کشی؟!
2 دیدگاه:
اينم كامنت الان !
عاشقی نه به دود است هنگام سوختن. گاه باید چو شمع به نظّار نشست همیشه لذت در آخر نیست گاهی به کامی کامت بر می آید و دیگر هیچ…