لالهها…
پدرم میگوید آن قدیمترها که لاله هنوز –مثل خون- سرخ بود،
هر کس در باغچهی کوچک خانهاش هر چقدر توانست لاله کاشت…
برای دل خودش،
و برای سرخ ماندن وطنش…
بعدها عدهای سرخی لالهها را خریدند و هر کس هر چقدر توانست لاله کند و فروخت.
- برای همین است که این روزها کمتر کسی سرخی لالهها را میبیند!
9 دیدگاه:
اوهوم این روزها خیلی چیزها رو نمی بینیم.
کاشتن لاله برای دل و سرخی وطن… خیلی قشنگ بود این پستت خیلی معنی داشت… ممنون
لاله ها را بسيار دوست ميدارم. فوق العاده تأثيرگذار بود. تحسين برانگيز ه :)
برادر ما آپ كرديم و همچونان مشتاق نظرات گرانبهاي شما مي باشيم . :D :-*
خیلی خوب نوشتی
ولی بعضی جاهای دست نخورده هنوز لاله های خیلی سرخند.فقط باید پیداشون کرد و به کسی نگفت
عیدت مبارک
با عرض سلام و ادب فراوان خدمت پسر عمه ی گرامی . لطفا یک نگاهی به وبلاگ مثلا حقیر ما بندازید . خوشحال می شم نظرتون رو درباره ی بخش لینک دوستان در نوار سمت راست بدونم. با آرزوی موفق فراوان در مدیریت زن و بچتون. خدانگهدار!
راستی متنت اشاره به شهید بود ؟
آقا ، سال نو مبارک … براتون بهترینها را در سال جدید آرزو دارم…لحظاتی سرشار از زیبایی و نور حقیقت .