The Way
از لحظهی آشنایی تا فراموش شدن راهی نیست…
بیا جایی میان همین راه کوتاه…
-زیر سایهی درختی-
بنشینیم و دیگر پیش نرویم!
–
و یا تو اگر میروی برو و فراموشم کن…
من اما همینجا…
-زیر سایهی همین درخت-
به یاد تو خواهم ماند!
یا حکایت آن چه این روزها، در این پشت میگذرد...
از لحظهی آشنایی تا فراموش شدن راهی نیست…
بیا جایی میان همین راه کوتاه…
-زیر سایهی درختی-
بنشینیم و دیگر پیش نرویم!
–
و یا تو اگر میروی برو و فراموشم کن…
من اما همینجا…
-زیر سایهی همین درخت-
به یاد تو خواهم ماند!
6 دیدگاه:
تا زیر پایم علف که هیچ، درخت سبز شود!
موافقم، جایی باید نشست و پیش نرفت…
لعنت به این جاده هایی که می کشند نیمه ی تن ات را … که می برند اش به آنجا که نباید… به کنج ترین خلوت کلبه ای که "نسیان" می نامند اش… دریغ !
واقعا" اينجوري فكر مي كني؟ جنس شما رو نمي دونم ولي فراموش كردن براي جنس ما به اين آسوني كه مي گي نيست!!!!!!!!!!!!
قضیه رو شخصیاش نکن! بحث جنسیت مطرح نیست اینجا.
تا آخر هم آدم بايد همين طوري بشينه و بشينه و بشينه و…